شنبه

تعریف از داخل


کار سختیه آدم حق شهروندیش رو به بازی های سیاسی و ترجیحات حزبی نبازه، حق شهروندیش رو به خاطر مطالبات سیاسی مسکوت نذاره. بعضیا می گن نه همین که من طرفدار اصلاح طلبام معنیش اینه که حقوق شهروندیم در اولویته چون اونا بیشتر بهش رسیدگی می کنن. به نظر من اینجوری نیست، کلی مثال نقض وجود داره. بعد هم وضع مملکت ما جوریه که یکی الان اصولگرائه بعد می شه اصلاح طلب یا برعکس. چون بازی بین همین آدمای ثابته و یه سیاستمدار تو ایران مدام بین این دو در رفت و آمده. نمی شه قطعی بهش برچسب اصلاح طلبی چسبوند. حالا این وسط ما چرا باید چاکر دربست اصلاح طلبی باشیم.

 من اگه بگم الان اولویتم وضع معیشتمه به نظر خیلی ها مضحک می یاد، از بس که یکی مثل صداوسیما حرف زدن درباره ی وضع معیشت رو به گه کشیده، انقدر باهاش شعاری برخورد کرده که دیگه شنیده نمی شه. برای خیلی این حرفا بوی طبقه ی فرودست می ده. می گن بابا اولویتت باید باز شدن فضای سیاسی کشور باشه. اگه بگم اولویتم لغو حجاب اجباریه هزار نفر پیدا می شن می گن مشکل تو همین یه روسریه؟ حالا فعلن روسریت رو بی خیال شو بذار دیگر آزادی های مدنی تحقق پیدا کنه. خواسته ی خیلی از مردم از کاندیداها موضع گیری در برابر نفر اول مملکت و پوز زنی و افشاگری های سیاسیه. وقتی اینا در اولویت باشه دیگه کسی نمی یاد بگه برنامه ش برای بهتر کردن وضع آموزش پرورش چیه، اصلن لازم نیست بگه. همون جور که تو مناظره ی دوم دیدیم که کاندیداها چقدر تهی بودن. مشکل بزرگ یکی مثل من؛ گشت ارشاد مطلقن درباره ش سکوت شده. اگه خواسته م این باشه که یکی از اینا نه تو صداوسیما، حداقل تو یکی از این برنامه های غیررسمیش اسمی از گشت ارشاد ببره و موضعش رو مشخص کنه، آحاد ملت فوری کتکم می زنن. می گن مگه نمی دونی کجا زندگی می کنی، مگه نمی دونی چارسال پیش چه اتفاقی افتاد، اگه اینا اجازه داشتن که حرف می زدن. حرف منم اینه که بابا تو دیگه مدافعش نباش، تو شهروندی، این چیزی که من روش انگشت گذاشتم حق تو هم هست، هی برا من از مصحلت و شرایط نگو. منم مثل تو شرایط رو از برم اما فراموش هم نمی کنم حقم چیه. حقم این نیست. و به خاطر اینکه حقمو نمی تونم بگیرم به زبان آوردنش رو برام قدغن نکن. اگه یکی از کاندیداها بگه سال 88 فتنه ای در کار نبوده، ولی قائل به حقوق شهروندی من نباشه قد آب بینی بز برا من ارزش نداره. انقد از اسم برده شدن از موسوی تو تلویزیون و افشاگری درباره ی کوی دانشگاه به هیجان نیا. همین هیجان باعث می شه چیزای مهمتر بی ارزش شه.  

۷ نظر:

  1. من ذهنیت خودم اینه که خیلی برخوردم با انتخابات از دیدگاه شهروندیمه و کاملنم وضعیت معیشتم اولویتمه و فکر میکنم خارج از این فضای شعارزده‌ی مجازی اکثر مردم همینن نمیشه غیر از این باشه نگاه شهروندی نگاه اولیه و طبیعیه قاعدتن ولی فکر میکنم اونموقع که از برده شدن اسم موسوی و افشاگری دستگیریا و صحبت شدن از کوی دانشگاه به وجد میام و کف و سوت میزنم دقیقن دلیلش حقوق شهروندی سرکوب شدمه که داره در لحظه آزاد میشه ماجرا صحبت شدن از یه گذشته‌ایه که تابو شده. اگه طرف از مصدق حرف بزنه چرا به وجد نمیام اینجوری؟ برانکه اینا قسمتای سرکوب شده‌ی زندگیمن نمیشه به زور جلو هیجان زدگیمو گرفت چون غلطه ولی آره منم خیلی منتظر بودم راجع به مسایل ریزتر و عادیتری صحبت شه. میخوام بگم هیجان عمومی رو چجوری میتونی بگی غلطه نشین! مگر اینکه نگاهت برخلاف چیزی که میگی شهروندی نباشه ورای شهروندی باشه مث شاملو که میگفت ای یاوه یاوه یاوه خلایق مستید و منگ یا به تظاهر تزویر میکنید تا صبح هنوز مانده دو دانگی ور تاعبید و پاک و مسلمان نماز را ز چاوشان نیاومده بانگی. اینجوریه لحنت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من خیلی ارزش قائل نیستم از اسم بردن از موسوی تو تلویزیون در جایی که حتا موضوع هم باز نمی شه. اینکه تلویزیون منو سانسور می کنه باعث تحقیرم نیست که حالا اگه نیم درصد این سانسور از بین رفت به وجد بیام و بگم هورا تلویزیون هم اعتراف کرد که من وجود دارم.

      حذف
    2. آره ولی وقتی عکس العمل مردم لحظه‌ایه و وقتی به وجد میان نمیتونی از نظر منطقی نفیش کنی بگی خوشحال نشو. عکس‌العملا دقیقن شبیه وقتی بود که تو فوتبال تیمت گل میزنه. به همون غریزی. اونی که خوشحال میشه تحلیلش که نمیکنه قبلش یهو میشه. تو با تلویزیون تحقیر نمیشی چون رسانه‌های دیگه داری اونی که نداره با تلویزیون و روزنامه تحقیرم میشه. خود من یکیش

      حذف
    3. منم ایراد به خوشحالی لحظه ای نگرفتم.

      حذف
  2. مرضیه من سال ها دو عقیده را دنبال می کردم .
    1_هر حرکتی از سوی مردم باید در راستای رفاه مالی و آزادی های اجتماعی باشد و اگر آلوده به شعار و ایدئولوژی های قرن بیستمی شود منجر به دیکتاتوری می شود .
    2_آگاهی مردم شکل فرهنگی حکومت را می سازد .
    اما در چند سال اخیر با زندگی در چند کشور متفاوت و مطالعه تقابلات فرهنگی سیاسیشون دو متمم هم پیدا کردم :
    1_ خواسته های کاملا رفاهی و برمبنای آزادی محض خیلی خیلی عقیم و قابل کنترل توسط حکومت می شوند .
    2_دولت ها با سیاست های هوشمندانه شان قدرت بیشتری در تبیین فرهنگ حاکم بر جامعه دارند نسبت به نظر کلی موجود در مردم.
    فکر می کنم وظیفه ما علاوه بر برتر شمردن خواسته های معیشتی اجتماعی تلاش برای زنده نگه داشتن حرکت های امید بخش سیاسی گذشته هم هست .فقط در این صورته که امید و یکپارچگی مردم را متحد می کنه.

    پاسخحذف
  3. ممنون که در مورد انتخابات مینویسید. من هم با هدف ترغیب کسانی که مصمم به رای ندادن نیستن ولی ممکنه رای ندن وبلاگی ایجاد کردم. فکر کردم لازمه.
    http://electiran92.blogfa.com/

    پاسخحذف
  4. صد در صد اولویت با وضع معیشت و حجاب اختیاریه.صددرصد اولویت با گشت ارشاده. واسه همین روحانی تو شیرودی می گه با دختران ما تو خیابون نباید برخورد بشه.واسه همین هر هشت تاشون هی جار می زنن تورم وضع اقتصاد بیکاری.چون باید پشت این شعارا قایم شد.
    پوززنی شخص اول مملکت و افشاگری سیاسی هم اولویت مردم نیست خانم جان اولویت همون هاشمی عزیز و روحانی و خاتمی جونه.
    هاشمیه که دیگه سهمش از قدرت کم شده و دیگه رانت قراردادای نفتی تو جیب بچه هاش نیست. خاتمیه که دیگه تو ده راهش نمیدن.چی بهتر از این که برن پشت خواسته های مردم قایم شن؟ توقع داشتید روحانی بیاد بگه مردم عزیز شما که به خواسته هاتون نخواهید رسید بی زحمت بیایید یاری کنید حداقل ما یه کم سهم بیشتری تو پول و قدرت و رانت داشته باشیم؟
    اگه کسی نمیخواد رای بده دلیل درستش باید این باشه که اگرچه من میخوام وضع معیشتم درست بشه و کاندیدای اصلاح طلب به نظر میرسه بیشتر با این هدف مطابقه، ولی واقعیت اینه که کاندیدای اصلاح طلبم از سد تقلب عبورکنه بیاد سرکار هزاران دلیل خوب هست واسه این که معیشت مردم همون گهی که هست بمونه غیر از اینه؟! مگه این که بیاید مردم رو یه جوری تعریف کنید که خودی ها بیفتن توش.
    اگه کسی بخواد رای بده هم همین که من خاتمی رو دوست دارم و دلم میخواد به اصلاح طلبا رای بدم همین دلیل بسیار محکم کافیه.
    یه چیز جالب اینه که متاسفانه هدف "بعضی"ونه همه، ازکسانی که نمیخوان رای بدن باطرفداران پهلوی و رجوی و ... همپوشانی داره و هدف "بعضی" ونه همه ازکسانی که میخوان رای بدن با اهداف قدرت طلبانی مثل هاشمی و خاتمی همپوشانی داره.این وسط سودش هم معلومه کی می بره.
    اون که بهت میگه مگه نمی دونی کجا زندگی میکنی که توقع داری گشت ارشادو بردارن دیگه چه جوری بیاد بهت بگه عزیزم رای تو بده برو اینقد قیمتو بالا نبر؟چه جوری بگه به همین شرایط بازی تن بده چون هنوز قبول داری شرکت درانتخابات تو همچین شرایطی غیرمنصفانه ای یک واجبه.
    تو اولویتت رو می دونی ولی به کسی رای خواهی داد که قادر نیست قدمی در این راه برداره (معمولا یا خودشون نمیخوان یا نمی ذارنشون)، این حرف شما خود گواه اینه که یه کم به سلامت عقل و منظق رای دهندگان باید شک کرد.
    برخلاف خیلی که رای ندادن تو انتخابات رو مهم جلوه می دن بگم خدمتتون که من دوست دارم بیست دور دیگه امثال خاتمی بیان و برن که مردم به چشم شون ببینن که نهایت پیشرفت و سقف رشد مورد نظر آقایان اصلاح طلب چقدره و این فرصت رو ازشون نگیرن.
    شعار خوبی دارن رای دهندگان :دموکراسی تدریجی و قدم به قدم اتفاق می افته کاملا درسته، امااا به شرطی که این قدم برداشتنها تو مسیر کاملابرعکس نباشند!

    پاسخحذف