دوشنبه

هرچه فریاد داری بر سر کوچه بزن

همان روزهایی که خبر غواص‌ها آمد،‌ اسم پسرعمویم را در سایت بهشت‌زهرا سرچ کردم و فهمیدم در عملیات کربلای پنج شهید شده. تا قبلش نمی‌دانستم. کربلای پنج پرتلفات‌ترین عملیات جنگ بوده،‌ دوهفته بعد از کربلای چهار انجام شده و خودش و تبعاتش باعث کشته شدن چیزی حدود شصت هزار نظامی و غیرنظامی شده و دومیلیون نفر در ایران را از خانه‌های خود آواره کرده. یادم به روز تشییع جنازه‌ افتاد، مادرم مرا دور از جمعیت نگه داشته بود و هیاتی که جنازه ی پسرعمویم را بدرقه‌ می‌کرد، می‌خواند: کنار شلمچه شد غوغا، واویلا واویلا واویلا. هیچ‌وقت نخواستم که از خانواده‌ی عمویم‌ سوالی مستقیم درباره‌‌اش بپرسم. فقط می‌دانم گلوله به سینه‌اش خورده و دخترعمویم کفن را کنار زده و سینه‌ی باز شده را دیده. درعوض همه‌ی سوال‌ها را از اینترنت پرسیدم.

برای اولین‌بار اسمش را در گوگل سرچ کردم. چندتا لینک بهم داد. یکی از لینک‌ها مربوط می‌شد به مراسم پلاک‌گذاری‌اش. مراسم پلاک‌گذاری دیگر چیست؟ لینک را باز کردم. خبری بود با یک گزارش تصویری مفصل. اسم کوچه را به نام او عوض کرده بودند. مراسم هم به همین تعویض پلاک‌ها مربوط می‌شد. توی کوچه چندردیف صندلی چیده بودند و چندمقام محلی و بسیج منطقه حضور داشتند. ولی هیچ‌کس روی صندلی‌ها ننشسته بود.‌ یکهو در عکس‌ها دخترعمویم را هم دیدم. شالش را خیلی جلو کشیده بود و سرش را زیر انداخته بود. در عکس دیگری داشت پلاک را از یک نظامی تحویل می‌گرفت، یاد اعطای مجسمه‌ی اسکار می‌افتادی. برادرت را بکشند و حالا این مضحکه را راه بیندازند و همه را با لبخند تحمل کنی یا بدتر اینکه فکر کنی این هم کاری است و وظیفه‌ای است برای زنده‌ نگه داشتن یاد شهیدت. از بقیه‌ی برادر و خواهرها در مراسم خبری نبود. ‌عمو و زن‌عمویم مرده‌اند و دیگر هیچ کدام از آدم‌های خانواده توی آن کوچه زندگی نمی‌کند و خانه را برای فروش گذاشته‌اند.

بعد از شهید شدن پسرعمویم، چندبار بهش ارتقای درجه دادند. حالا سرهنگ است، کوچه‌ای را هم به نامش کرده‌اند، عکس بی‌کیفیتش را هم سر کوچه کوبیده‌اند و بالایش نوشته‌اند شهادت اوج بندگی است. کاش در این گزارش تصویری، عکسی را می‌دیدم که در آن دخترعمویم با پا کوبیده به صندلی‌ها و واژگونشان کرده. همدست شدن با سیستمی که شهیدت را منفور کرد و باعث شد مردم هر یادی از او را پس بزنند و گوش‌هایشان را بگیرند و برای نشنیدن، صداهای دیگر از خودشان دربیاورند رنج‌آور است.