عموی من که نمیدونیم سنش چقدره و خودش هم نمیدونه و همه فکر میکنیم حدود هشتاد رو باید داشته باشه، سرطان گرفته. خبرو زنعموم به مامان داد. رفته بودن پارک هواخوری. عموم جلوتر میرفته، مامان و زنعموم پشتش. دکترا گفتن تا دوماه دیگه بیشتر زنده نیست. گفتن شیمی درمانی هم فایده نداره و بهتره اذیتش نکنن. مامان تاتیتاتیکنان همراه زنعمو تو پارک گردش میکرده. هی میخواسته دست زنعمو رو بگیره ولی پیش خودش فکر کرده شاید ناراحت شه. زنعمو چندساله که زانوی درستحسابی نداره و راه رفتن براش کار پردردیه. خبر سرطان عمو و حواشیش رو داشته یواشکی به مامان میگفته. گفته خودش خبر نداره. انقد از مردن میترسه و انقدر به فکر سلامتیشه که نمیشه بهش گفت. اشک تو چشای مامان جمع شده. زن عمو گفته توروخدا گریه نکن الان برمیگرده نگامون میکنه، میفهمه. مامان تندتند با دستمال کاغذی خیسی چشاش رو گرفته. بعد عمو برگشته و مامان شروع کرده لبخند زدن اما صورتش قرمز بوده. عمو به زنش گفته چی داری بهش میگی؟ زن عمو گفته همین حرفای همیشه. عمو گفته دروغ نگو به من. داری چغلی منو میکنی. هرجا میرسی بد منو پشت سرم میگی. زنعمو هرچی قسم خورده که نه، عمو دستبردار نبوده و شروع کردن با هم بگو مگو کردن. بعد هم زنعمو مامان رو نفرین کرده و گفته این الم شنگه رو اون راه انداخته. مامان اومده بود پیش من گریه میکرد. گفتم ولش کن بابا بیشعورو. گفت آخه بدبختی اینجاست من به خاطر عموت گریه نمیکردم.
شنبه
چندتا حکایت
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
این خیلی غیر انسانیه که بهش نگن. هر کسی حق داره در باره وضع سلامتی، عمر و اینکه چقدر وقت داره بدونه. هیچکس دوست نداره راجع به مرگ خودش بشنوه، اما وقتی پیش میاد باید دونست، باید پذیرفتش، باید براش برنامه ریزی کرد، شاید اون آدم بخواد یه وصیت نامه درست و درمون بنویسه.
پاسخحذفشاید بخواد به آخرین سفر عمرش بره،
شاید بخواد رازی رو که تا حالا نگفته به دیگران بگه، شاید بخواد از کسی عذرخواهی کنه، حلالیت بطلبه، تشکر و قدردانی کنه،
شاید دلش بخواد برای آخرین بار عزیزانش رو ببوسه و بهشون بگه دوستشون داره، این حق «انسانی» اون آدمه. ما که می ریزیم تو خیابون و میگیم حقوق بشر می خوایم، بهتره از توی خونه خودمون شروع کنیم و حقوق عزیزمون رو رعایت کنیم. در ضمن، اون پزشک بی مسئولیتی که این موضوع رو فهمیده نبایدبه همسرش م یگفت، این حق بیمار و وظیفه پزشکه، که اویلن کسی که این موضوع باهاش در میون گذاشته می شه خود بیمار باشه و از زبان پزشکش بشنوه.