بعدها معلوم شد آدمها فقط به جنس مخالف تمایل ندارند، آدمهایی هم هستند که فقط همجنس خود را میخواهند. حتا ممکن است بعضیهایشان از ماجرا بیخبر باشند. مثل آقای قاسمی که ریش و مویش در بیخبری سفید شد، تمام عمرشان را با اکراه با غیرهمجنس خود سر کنند و عمر کوتاه را به پایان برسانند.
عین همین ماجرا، بعدها معلوم خواهد شد آدمهایی هم هستند که در شب زندگی میکنند، فیزیک بدنشان جوری است که باید روزها بخوابند و شبها بیدار باشند. مثل همجنسخواهی این خصلت هم درونی است و ربطی به اراده و اختیار ندارد. البته حالا هم برای بعضی از همین آدمها ماجرا عیان است، میدانند که آدم شبند. ولی شاید فکر کنند اشتباه از آنهاست، سعی کنند خود را اصلاح کنند و عادت بد را کنار بگذارند اما بیشتر وقتها هم وا دهند و به خود سخت نگیرند.
همین حالا جامعه در مقابل شببیداری مقاومت میکند، بهتر است بگویم جهان در حال جنگ با شببیداران است. اما بعدها تمایل آدمها به شببیداری به صورت قانون درمیآید و به رسمیت شناخته میشود. کمکم شببیداری بچهها برای والدین تابو نخواهد بود. آنوقت شاید چیزی به اسم تربیت، چیزی به اسم رودرویی همیشگی آدمها و همزمانی چشمهای باز و چشمهای بسته معنی خود را از دست بدهد. چراغ تمام خانههای شهر با هم خاموش و با هم روشن نشوند. کرکره مغازهها با هم پایین نیایند.
شاید دیگر زندگی در خانواده از هستی ساقط شود، وقت خواب والدین، وقت بیداری بچه باشد. آدمها در یک خانه با هم و تنها باشند. والدین از ترس اینکه بچهشان شبخواب یا روزخواب از کار درآید، قید بچهدار شدن را بزنند. بعضیهایشان ریسک کنند و بچهدار شوند اما در طول عمرشان سر جمع یکسال هم با بچهشان زندگی نکنند. بدیهی است زوجها قبل از اینکه به وصلت هم دربیایند از روزبیداری یا شببیداری همدیگر آگاه شوند.
وقتش که برسد، دیگر شبها کل شهر تعطیل نمیشود. نیمی از شهر در روز تعطیل و نیمی از آن در شب تعطیل خواهد بود. آدمهای شببیدار محکوم به خوابیدن و تبعیت از عادت اکثریت نخواهند بود. کشورها دو نوع حکومت خواهند داشت. فرق آدمها در روزبیداری و شببیداری در همه چیز لحاظ خواهد شد.
اما آدمهایی که زندگی کردند و مردند بدون اینکه بفهمند همجنسخواه هستند، آدمهایی که زندگی کردند و مردند بدون اینکه بفهمند شببیدار هستند، آدمهایی که حالا دارند زندگی میکنند بدون اینکه حق شببیداری برای آنها به رسمیت شناخته شده باشد، آنها چه میشوند؟ آیا جهان اینقدر در قبال آدمهایی که به آن پا میگذارند بیمسئولیت است؟ اگر به همهی آنهایی که مردند بدون اینکه بفهمند شببیدار بودهاند اجازهی بیداری در شب داده میشد، درد و رنج کمتر نبود؟ چیزی کشف نشده باقی میماند؟ علم به نهایت خود نمیرسید؟ آثار هنری جهان را از خود نمیانباشتند؟
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفتوسط من؟ من گو خوردم.
پاسخحذف