دوشنبه

لگدمال کردن بهشت

از الان عزای اون وقتی رو گرفتم که قراره به قیافه‌م و موهام نگاه کنن و تو اتوبوس جاشونو بدن بهم. عزای اون وقتی که می‌رم بقالی پنج‌سیر پنیر بخرم و بقاله بگه چیز دیگه لازم نداری حاج خانوم. بدتر از همه عزای وقتی که یه غریبه از روی محبت و احترام بهم بگه مادر. این دیگه خیلی غم‌انگیزه. من می‌دونم تا اون وقت مادر نمی‌شم. اون‌وقت کسی بهم بگه مادر غصه‌م می‌شه. انگار اگه مادر نباشی کسی نیستی. انگار تا یارو تو رو فردی از خانواده‌ش ندونه، مادر ندونه، خواهر ندونه قرار نیست احترامی وجود داشته باشه و دیده بشی. یعنی همچین نگاه‌ قبیله‌ای‌‌یی در جامعه حکمفرماست. ملت می‌خوان بگن همه‌ی ما اعضای یه خانواده‌ایم. امنیت در عضو خانواده‌ی هم بودن تعریف می‌شه. فرض اینه که اگه به من بگی مادر احساس امنیت بیشتری می‌کنم و مطمئن می‌شم نگاهت بهم جنسی نیست تا بگی خانوم یا بگی سیمین جون.

کسی اگه ضد خانواده باشه مشکل خودشه، حالا ضد خانواده هم نباشه ولی دوست نداشته باشه کسی تو خیابون بدون هیچ شناختی پیش‌فرضش این باشه که تو مادری و مادر صدات کنه. احتمالن تا ده سال بیست سال دیگه این لفظ تخمی حاج‌خانوم و حاج آقا برچیده می‌شه. اما این مادرو مثل اینکه حالا‌حالاها نمی‌شه کاریش کرد. دارم اون روزی رو می‌بینم که طرف بهم می‌گه مادر بذار بارتو برات بیارم و من بهش می‌گم من مادر نیستم و اون اینو توهین به خودش می‌گیره و بارم رو می‌ذاره زمین می‌ره، یا بارم رو برمی‌داره ولی می‌گه این حرفا چیه شما جای مادر مایی. سر این چیزا اگه بخوای بجنگی الان نتیجه نمی‌گیری، وقتی نتیجه می‌گیری که دیگه نیستی که ببینی. من نمی‌تونم الان برم یقه‌ی ملت رو بگیرم که چرا به سالخوردگان تو خیابون می‌گید مادر یا می‌گید پدر، تا 30 سال بعد این از دهنشون بیفته.

۲ نظر:

  1. کاملاً حرفتان را می فهمم ولی خودم روی این قضیه تعصبی ندارم. منظورم این است که من هم خودم نمی دانم دقیقاً کی هستم و مطمئن ام هرچه بگویم هستم بلافاصله چیزی یا کسی غیر از آن می شوم. به علاوه این، یعنی هویت را نامشخص گذاشتن، یک حق است. اما موضوع این است که دیگری به هویتی برای شما نیاز دارد. من شخصاً سعی می کنم این نیاز را ندیده نگیرم. مثلاً "مادر" ممکن است برای شمای نوعی مناسب نباشد و می توانید بگویید "مادرتان سلامت باشد" ... این جوری به طرف مربوطه می فهمانید که اوست که نیازمند ایجاد هویت برای شماست و نه شما(ی نوعی). چی فکر می کنید؟

    پاسخحذف
  2. پرسش بنده این است که چرا برای ارسال نظر به پست بلاگ شما آدمی زاد مجبور می شود هویت خودش را براتان مشخص کند!

    پاسخحذف