بابام شت گفتن رو یاد گرفته بود. راه میرفت و هر چی ناراحتش میکرد میگفت شت. باطری ریموت کنترل تلویزیون تموم شده بود در پشتش رو نمی تونست باز کنه هی زور میزد و میگفت شت. پشت تلفن در جواب عموم که نتونسته بود برای وامش ضامن پیدا کنه گفت شت. عموم گفت چی؟ بابام دوباره گفت شت. عموم گفت یعنی چی؟ بابام از من پرسید شت یعنی چی؟ گفتم گه. به عموم گفت یعنی هیهات. هیهات که میدونی یعنی چی علی جان؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر