جمعه

جدن جنایت کردن

قبل از اینکه "برف روی کاج ها" رو ببینم مصاحبه ی پیمان معادی رو تو روزنامه بهار خوندم. با اون اطواری که سر اسکار درآورده بود و دوئیده بود چار گوشه ی زمین رو بوسیده بود و به زور مجسمه رو از چنگ اصغر درآورده بود و گوشه ش رو گاز زده بود ببینه قلابیه یا اصل و بعد هم دوئیده بود جلو دوربینا و مجسمه رو بالا سرش گرفته بود، ولع داشتم مصاحبه رو بخونم تا اطلاعاتم درباره ی این بابا فقط به تصاویر محدود نمونه. تو اون مصاحبه جوری کولاک کرده بود که همون روز کک دیدن فیلم افتاد به تنبونم. درباره ی خیانت حرف زده بود و شاکی بود از اینکه آدما بعد از اینکه به هم خیانت می کنن، برمی گردن پیش هم و کسی که بهش خیانت شده کوتاه می یاد.

من از مفهومی که خیانت تو رابطه داره نفرت دارم؛ به حسادت پر و بال می ده و رسمی و محکمه پسندش می کنه. به نظرم خجالت آوره که اسم یه کارهایی رو خیانت بذاریم و بر وزن اون رابطه رو سبک سنگین کنیم و برا هم پرونده تشکیل بدیم. الان یکی پیدا می شه می گه خب دونفر همون اول با هم قرارداد می کنن و اگه کسی بزنه زیر اون قرارداد یعنی خیانت کرده. کل این قرارداد به نظرم مضحکه و آدما باید یه جایی یاد بگیرن که دست بکشن از این بده بستون. خیانت یه مفهومه که از هزار سال پیش به اینور و از زمانی که آدما تصمیم گرفتن با ازدواج یا دوستت دارم گفتن، مالک هم بشن، تقریبن دست نخورده باقی مونده و مدام هم روش صحه گذاشته می شه. از وقتی بشر شروع کرده قصه تعریف کردن، خیانت جزو روایت های محبوب بود و حالا هم به همون شکل کهنه پاره داره به حیاتش تو داستان ها و فیلم ها و حوادث واقعی ادامه می ده. خیلی چیزا در طول تاریخ معنیشون رو از دست دادن و منقرض شدن اما این هی قوی تر و پرزورتر شده. جوری به خورد رابطه رفته که تبدیل به اساس رابطه شده. بعد هم می گیم این ربطی به مالکیت نداره. اسم مالکیت رو می ذاریم تعهد و باهاش خوشیم و می گیم نه ما مالک هم نیستیم ما به هم متعهدیم. تعهد هم یعنی اینکه وقتی به من جایی خوش می گذره اونو از خودم دریغ کنم چون قبلن به تو گفتم که فقط باید با تو بهم خوش بگذره و اگه با تو بهم خوش نگذره باید خودم رو گناهکار بدونم و تو رو گناهکار بدونم و هی بزنم تو سر خودم و رابطه م و بعد هم چاره این باشه که ول کنم برم. یا در تعریف مدرن تر تعهد یعنی اینکه می تونم برم خوشمو بگذرونم ولی باید بیام برا تو تعریفش کنم و ازت مخفیش نکنم. الان یه ورژن جدیدترش هم اومده که می گه نه نه هیچی بهم نگو نمی خوام بشنوم، دوست دارم تو همون آدم برام باقی بمونی، کسی که فقط عاشق خودمه.

پیمان معادی به قول خودش خیلی نگاه انسانی ای به خیانت تو این فیلم داشته. به نظرش زن فیلمش برعکس خیلی زنای دیگه تو داستانا و فیلمای دیگه زن منفعلی نیست. دلیلش هم احتمالن برای منفعل نبودن زن اینه که نمی میره و می تونه به زندگی ادامه بده و حتا به یه پسری علاقه مند بشه. از این فیلم ما می فهمیم آدم در صورتی می تونه خیانت یکی دیگه رو درک کنه که خودش تو موقعیت قرار بگیره و سرش بیاد، نمی تونه قبل از رسیدن به موقعیت عقلش رو به کار بندازه و درست فکر کنه. نکته ی بدیهی دیگه ای که فیلم روش تاکید داره اینه که تو اگه خیانت کنی و بری، بعد پشیمون شی و برگردی ممکنه همه چی عوض شده باشه. نگاه کارگردان به خیانت تو فیلم و مصاحبه ش همونقدر بدویه که نگاه یه نویسنده در سال 1650.

چقدر جزئیات قلابی و اغراق شده ی فیلم رفت رو مخم. یه نمونه ش: زنه معلم پیانوئه و دختری که اومده پیشش پیانو یاد بگیره یواشکی با شوهرش رابطه داره. یه روز که اینا می خوان چایی بخورن زنه بلند می شه تو همون فنجونایی که یه دور توش چایی خوردن چایی دوم رو بریزه، این دختره می گه اون فنجونی که لب پر شده مال منه. می گذره و دختره و شوهره با هم فرار می کنن و یه روز که زنه داره چایی می خوره می بینه ئه همون فنجون لب پر شده هه تو دستشه. خب که چی؟ بعد طرف شاکی می شه وقتی بهش می گن چرا ادای اصغر درمیاری.

۱۹ نظر:

  1. خیانت یعنی من یواشکی این کارو بکنم، دروغ بگم، جرات نداشته باشم بگم من شما رو نمی‌خوام یا اون یکی رو بیشتر می‌خوام، خیانت یعنی من به مالکیت اعتقاد داشته باشم و سعی کنم دزدکی دورش بزنم، پشتِ خیانت همون ترسه، ترس از مالکیتی که توی ذهنِ خائن جا افتاده یا ترس از اینکه نفر اول رو بکلی از دست بدی، چون طرف منفعتی داره که می‌دونی با خود واقعی‌ت بدستش نمیاری باید دروغ بگی. اینجوری هم می‌شه دید، تضادی هم احساس مالکیت نکردن نداره.

    پاسخحذف
  2. بعد از دیدن فیلم هی خواستم بنویسم نظرمو راجع بهش ها...ولی نکردم اینکارو و چه خوب که تو کردی و موافق نظرتم بسیار زیاد...

    پاسخحذف
  3. جالبه که فیلم منتخب مردم در جشنواره هم بوده
    این هم نظری است در مورد همین فیلم:
    http://ganjafeh.wordpress.com/2013/05/18/%D8%B1%D9%86%DA%AF-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D9%82%D9%87%D9%88%D9%87-%D8%A7%DB%8C/

    پاسخحذف
  4. حالا منکه فیلمو ندیدم برداشتم اینه که باید چیز قلابی ای باشه نه به دلیل اینکه پیمان معادی مجسمه اسکارو گاز زد بلکه به دلیل نامه‌ای که اومد ایران خطاب به اصغر فرهادی نوشت داد روزنامه‌ها چاپ کنن و بنظر من مستهجن بود حالا ولی ربطی به این مبحث نداره. من نمیفهمم تو چرا تو تعریفی که از خیانت ارائه میدی مالکیت به این پررنگیه ولی صداقت نیست؟ من اولین چیزی که از خیانت به نظرم میرسه عدم صداقته. ینی فکر میکنم اینکه اینهمه سال قبحش بجا مونده بخاطر ارتباطش با دروغه نه مالکیت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خب تو دروغ می گی چون طرف خودش رو محق می دونه که بهش راستش رو بگن یا برای این غیبت توضیحی داشته باشن. تو اگه مجبور به توضیح نباشی که دروغ نمی گی.

      حذف
    2. اینطور که می‌گید در هر حالتی مصدر انگیزه رفتار اونکه خیانت می‌کنه، روی طرف خیانت‌دیده‌ست. یعنی کسی که خیانت می‌کنه مسوولیتی نسبت به رفتارش در قبال خودش نداره، راست نیست چون طرفش شرایطی رو ایجاد می‌کنه که راست نباشه! این خودش نشون نمی‌ده که کسی که خیانت می‌کنه خودش مالک خودش نیست و احساس مملوک بودن می‌کنه که رفتارهاش مثل دروغ گفتنش با طرفش توجیه می‌شه؟

      حذف
  5. شما کلا با شخص معادی مشکل دارین .. به دلیل همین این نوشته جنبه ی نقد نداره و بیشتر توهین شده در نوشتتون ...

    پاسخحذف
  6. من فکر نمی کنم انقدر چکشی بشه خیانت رو نقد کرد. می شه رگه هایی از بهتر زندگی کردن رو توی نوشته شما دید. ولی خانم رسولی، خیانت اگه قرار باشه آرامش انسانها رو به هم بزنه، و دو نفر توی رابطه بدونن که آرامششون در اینه تا موقعی که هردو سعی در حفظ این آرامش دارن کنار هم می مونن، وقتی که یکیشون دیگه مایل نبود آرامش رو به اون شکل حفظ کنه اون رابطه رو هم از بین می برن. این یه واقعیته که خیلی پیچیده نیست ولی شما بسیار بسیار پیچیده اش کردید. سرآخر امر آدمها اونطوری زندگی می کنن که آرام هستن و این دقیقا بخاطر اینکه این رو در فضای خصوصی زندگیشون انجام می دن این نه به بقیه ربطی داره و نه جای نقد داره.

    پاسخحذف
  7. فکر می‌کنید سینمای ایران چقدر جا داره برای نگاه مدرن و انسان گرایانه به این پدیده؟ من معتقدم اگر نمی‌شه حرفی‌ را خوب و هنرمندانه زد و تماشاگر را خر گیر نیاورد، بهتره اصلا فیلمساز سراغش نره. یا اینکه طرف اصلا مثل حاتمی کیا کارش تقدیس و ماست مالی‌ جنگه که خوب هر چی‌ می‌خواد میگه و پولشم میگیره. از اون ور کتاب آبکنار ممنوع میشه چون ضّد روایت رسمی‌ است که حقنه میشه. لینکی‌ چیزی از مصاحبه پیمان معادی دارید؟ یعنی‌ خودشم به این نگاه باور داره؟

    پاسخحذف
  8. این مصاحبه ش با بهاره
    http://www.baharnewspaper.com/News/92/02/15/10378.html

    پاسخحذف
  9. خانم رسولی اگه ممکنه 1ذره بیشتر دیدگاهتون رو توضیح بدین. راستش من خیلی گیج شدم بعد از خوندن این پست. یعنی من انقدر عقب موندم از زندگی که نمیفهمم شما چی میگین یا اگه واضحتر بیانش کنید منم میتونم بفهمم؟ یعنی شما میگی اگه مثلا شوهر من رفت با یکی دیگه من نه سوالی بپرسم و نه ناراحت بشم؟ بلکه بشینم منتظر که برگرده؟ و بعد همه چی مثل اولش باشه؟ ولی هرچی تو حرف راحته پای عمل سخته اینچیزا. واقعا اگه همسر، دوست پسر یا کسی که باهاش رابطه محکمی دارید و اسمشو هرچی میذارید با شما اینکارو بکنه شما آب تو دلت تکون نمیخوره؟ خرد نمیشی؟ ناراحت نمیشی؟ یعنی اون احساسی که از درون آدم خود بخود میجوشه هم داره دروغ میگه؟

    پاسخحذف
  10. خب راستش بعضی مواقع نگاهت به مسائل رو دوست دارم؛ به همین خاطر حیفم میاد وقتی میبینم داثم هویتت رو از پریدن به این و اون و به طور کلی از نفی کردن دیگران کسب میکنی.
    به خاطر لحن عصبی و پرخاشگرت، احساسی که به دیگران منتقل میکنی اینه که مشکل شخصی با آدما داری.
    هر بار که میخوام روی حرفات حساب کنم، یه پست یا کامنت پرخاشگرانه و هارش ازت میبینم و ناامید میشم.
    اینکه گفتم حیفم میاد به این خاطر نبود که سعی کنم نوشته ام رو تلطیف کنم. جدی حیفم میاد.

    پاسخحذف
  11. من نمیدونم شما چرا نوشتین آدمها باید یک جایی یاد بگیرن که دست بردارن از این بده بستون. اینکه شما، به عنوان یک فرد، به این قرارداد، مالکیت و این شکل از بده بستون اعتقاد ندارین، دلیل نمیشه که از اساس غلطش بدونین یا بگین همه باید مثه من بشن کمکم و منم که درست فکر میکنم.
    چون همونطور که شما نوشتین، این یه قرارداده، که دوطرف میپذیرنش. اگه شما، به عنوان خانم مرضیه رسولی، به این قرارداد اعتقاد ندارین و فکر میکنین از اساس غلطه و این قرارداد و تعهد، مالکیت حساب میشه و شما نمیخواین مالک شخصی بشین و خودتون رو در اختیار کسی قرار بدین، میتونین وارد اون قرار داد نشین. ولی تعیین حکم کلی، برای تمام آدمها، کمی صدا و سیمایی محسوب میشه. که خب، بی تاثیر هم نیست واقعا روی ذهنامون. خیلی علاقه مندیم به فرهنگ سازی و ترویج افکار شخصیمون!

    پاسخحذف
  12. راستش هم به دقت متنتونُ خوندم.هم نظراتُ.فیلم اصلا برام سرسوزنی اهمیت نداره.ولی این دیدگاهتون برام خیلی جالب بود.ببینید،من میگم خیانت یعنی بخای همه چیزُ و همه کسُ با هم بخای در عین حال که افکارت با اون چیزا شاید همخوانی هم نداشته باشه و برای منافعت اون ها رو بروز نمیدی(از عمد وارد خیانت عشقی به طور جزئی نشدم)هم نگه داری،ینی یه پکیج از همه چی بخای در عین حال که میدونی بروز دادن خودت همه چیزُ برات نگه نمیداره.خلاصه خواستم بگم وقتی افکارت با یکی نمیخونه و میدونی اگر راستشُ بگی رابطت با طرفت نامتعادل میشه.
    و در جوابتون به اون فرد که گفتین خودتو محق میدونی بت راستشُ بگن:آخه خیلی مزخرف گفتی،حس نمیکنی وقتی با یکی دوست میشی،صرف نظر از جنسیت،دوست داری بهت راستشُ بگه،نه؟دوست داری ذهنیتت نسبت بش درست شکل بگیره،نه با یه مشت دروغ.همین.بقیش خود گول زنک و ژست روشنفکر درآوردنِ.
    ضمنا آخرش بگم حس میکنم خودتون تجربه ای از این دست داشتین که اینطور راجع بهش حرف زدین.خیلی موشکفانه،حس میکنم خودتو میخای قانع کنی،یا بیشتر حس میکنم میخای فرار کنی.

    پاسخحذف
  13. حرفات رو كاغذ قشنگه، ولى خودت تا حالا تجربه كردى؟ چيزايى كه مى گى كمى دوره از واقعيت اتفاق روانى اى كه براى آدما مى افته وقتى پارتنرشون مى ره سراغ يكى ديگه. يه بخشى اش هم ريشه بيولوژيكى داره اصلا.

    پاسخحذف
  14. اعتراض نوشته به وجهی از مفهوم خیانت است که حسادت را رسمی می کند. و این نتکته هم گفتن نداره که حسادت است که منفور است. و مجاز نیست. نه اعتراض به خیانت.
    یه طور دیگه اگر بخواهم بگم بنویسم این طوری می شه که مفهومی از خیانت که در اصل توجیه کننده حسادت است به طبع خانم رسولی خوش نمیاد.
    نه خود خیانت.

    پاسخحذف
  15. به نظرم شما نمی تونید درباره خیانت با یه دستگاه فکری قضاوت کنید و درباره مفهوم رابطه با یه دستگاه فکری دیگه!
    کسی که ازدواج می کنه اساسا به دنبال احساس امنیت ناشی از پذیرفته شدن همه جانبه توسط شریک زندگی شه ... پس طبیعیه که وقتی این خواسته نادیده گرفته می شه نتونه باهاش کنار بیاد .. شما می تونید درباره اخلاقی یا غیر اخلاقی و یا غیر منطقی بودن مفهوم زوجیت- چه به شکل ازدواج چه به هر شکل دیگه اش - هر نظری داشته باشید اما اگر رابطه ای با این نقطه تمرکز رو پذیرفتید دیگه حرف زدن از اینکه خیانت بی معناست نمی تونه پذیرفتنی باشه!
    در کل به نظرم مفهوم زوجیت انحصار رو در خودش داره پس به تبع اون خیانت هم معنی پیدا می کنه!!

    پاسخحذف